اهمالکاری یعنی چه؟!
اهمالکاری یا به تعویق انداختن کارها و تصمیمات برای هر کسی در برههای از زندگی رخ داده است. بنظر میرسد اضطراب و نگرانی منجر به اهمالکاری میشود. در واقع در یک چرخه معیوب، اهمالکاری هم منجر به افزایش اضطراب میشود.
ممکن است اینطور خودتان را متقاعد کنید که آنچه در حال انجامش هستید مهمتر از کارهای اصلیتان که به تعویق انداختهاید است. اما هر چه زمان میگذرد اضطراب شما بالاتر و بالاتر میرود زیرا میدانید موعد اتمام کار یا اعلام تصمیم نزدیک میشود. ترس از قضاوت شدن، افکار منفی مختلفی که مانع به نتیجه رسیدن تلاشتان میشود احساس گناه و تمام افکار و احساست بدی که نسبت به خودتان دارید نشانههای این اضطراب هستند.
چرا اهمالکاری میکنیم؟
اگر چه میدانید لازم است کاری انجام شود یا تصمیمی گرفته شود، اما آن را انجام نمیدهید یا تا آخرین لحظه به تعویق میاندازید و این الگو بارها و بارها تکرار میشود. در نهایت احساس میکنید در گرداب نگرانی و اضطراب و اهمالکاری گیر افتادهاید. راستی چرا شما اهمالکاری میکنید؟؟ همراه ما باشید تا این دلایل را بررسی کنیم:
ترس از شکست یا موفقیت
فکر اینکه اگر تلاش کنید باز هم شکست خواهید خورد، شما را وامیدارد که به جای تلاش و احتمالا شکست از انجام آن کار اجتناب کنید. ممکن است نگران قضاوت دیگران باشید…
- به جای فکر کردن به موفقیت، خود را فردی شکست خورده میدانم.
- کمبود زمان باعث شکست من است.
- بهتر است تلاش نکنم تا اینکه نهایت تلاشم را کنم و باز شکست بخورم.
فکر اینکه کاری را به بهترین نحو انجام دهید شما را مضطرب میکند، ظاهرا شما از انتظارات بالاتر، مسئولیتهای بیشتر، تعریف و تمجیدی که فکر میکنید استحقاقش را ندارید، میترسید و این ترس شما را به سمت اهمالکاری هدایت میکند.
- از تغییراتی که در نتیجه موفقیت ایجاد میشود میترسم.
- نگرانم موفقیت مرا از دوستانم یا خانواده جدا کند.
- احساس میکنم موفقیت من دل دیگران را میشکند، از خودشان ناامید میشوند.
- موفقیت جدید مسئولیت جدیدی برایم ایجاد میکند و انتظارات دیگران از من بالا میرود، از این مساله میترسم.
اعتمادبهنفس پایین
به طور کلی خودتان را ناتوان میبینید. احساس میکنید به اندازه کافی خوب نیستید و ویژگیهایی را که دیگران دارند شما ندارید، در نتیجه میترسید و این ترسها شما را به سمت اهمالکاری سوق میدهد.
- خودم را آدم حقیر و بیارزشی میدانم.
- احساس میکنم اعتماد به نفس ندارم.
- من نمیتوانم پس بهتر است کارها را به عهده دیگران بیاندازم.
خودکارآمدی پایین
احساس میکنید از پس انجام دادن کارهای پیچیده را برنمایید چون آن کارها نیاز به مهارت دارد و شما مهارتهای اولیه را ندارید اغلب اوقات فکر میکنید این کار سخت است و من نمیتوانم انجامش بدهم.
- وقتی با یک کار پیچیده مواجه میشوم احساس ناامیدی میکنم.
- دیگران بهتر از من کارها را انجام میدهند.
- وقتی احساس میکنم نمیتوانم کاری را درست انجام دهم براحتی آن را رها میکنم.
کارها را عقب میاندازیم چون کمالگرایی داریم!
باور دارید که هر کاری باید عالی انجام شود و دیگران هم انتظار دارند که عالی باشید در نتیجه، هر وقت با کاری روبهرو میشوید احساس مغلوب بودن میکنید و خیلی راحت با استانداردهای نامعقولی که تعریف کردهاید نا امید میشوید.
- باور دارم باید کارم را به بهترین شکل انجام دهم.
- دیگران انتظار دارند من عالی باشم.
- زمان زیادی را صرف انجام کارها میکنم و خیلی کند پیش میروم.
مشکل داشتن با عدمقطعیت
روبهرو شدن با ناشناختهها برایتان سخت است و حس میکنید باید قبل از شروع هر کاری باید همه چیز را بدانید، اما از آنجا که همیشه درصدی از تردید وجود دارد این تردیدها شما را فلج میکند و برای مقابله با این تردیدها به اجتناب و نگرانی روی میآورید.
- از عدمقطعیت در نتیجه کارها ناراحت میشوم.
- من باید نتیجه کار یا پروژههایم را قبل از انجام آنها بدانم.
- اگر ندانم نتیجه کار چه خواهد بود آن را انجام نمیدهم.
- ترجیح میدهم به نتیجه منفی اما مطمئن کار را داشته باشم تا اینکه نتیجه را ندانم.
- وقتی با یک کار ناشناخته مواجه میشوم نگران میشوم و زیاد به آن فکر میکنم.
کارها را عقب میاندازیم چون در تصمیمگیری مشکل داریم.
شما به جای این که واقعا تصمیم بگیرید، بیشتر تمرکزتان روی جمع آوری اطلاعات است. این نوع اهمالکاری رابطه نزدیکی با کمالگرایی دارد، چرا که فکر میکنید باید هر چیزی را که از بروز اشتباه جلوگیری میکند از پیش بدانید.
- قبل از تصمیمگیری تمام اطلاعات را جمع میکنم.
- بیشتر مایلم تصمیم نادرست نگرفته باشم به جای انجام کار.
- ترجیح میدهم اصلا تصمیم نگیرم تا اینکه تصمیمی بگیرم که پشیمان شوم.
- وقتی میخواهم چیزی را انتخاب کنم بخاطر گزینههای زیادی که در ذهنم دارم احساس سردرگمی میکنم.
کارها را عقب میاندازیم چون از انجام کارها بیزاریم.
همیشه به قسمتهای ناخوشایند یک کار فکر میکنید یعنی به جای تمرکز بر روی قسمتهای سازنده و نتیجه بخش آن به مشکلات توجه میکنید، باید بگویم تا زمانی که به این باور داشته باشید که انجام کاری واقعا وحشتناک است از انجام آن اجتناب میکنید.
- نفرتم نسبت به کاری را، با انجام ندادن آن نشان میدهم.
- پشتکار داشتن در انجام کارهای غیر دوست داشتنی برام سخت است.
- احساس میکنم اگر از انجام کاری لذت نمیبرم مجبور نیستم آن را انجام دهم.
- قبل از شروع کار، از کاه کوه میسازم و متقاعد میشوم که ناخوشایند است.
- معمولا بعد از انجام کارها به نتیجه میرسم که انقدرها هم که فکر میکردم بد نبوده است.
حالا که دلایل اهمالکاری را مرور کردید، ویژگیهای خودتان در مورد این مساله را بررسی کنید اگر نکتهی جدیدی به ذهنتان میرسد آن را با ما در میان بگذارید.
در این کتابچه 25 صفحه ای رایگان، به همراه دو فایل صوتی مکمل، یاد می گیریم:
• چطور به خودمان عشق بورزیم؟
• از چه روش هایی به خودمان و دیگران نشان می دهیم که خودمان را دوست نداریم؟!
• موانع دوست نداشتن خودمان را شناسایی و آنها را رفع کنیم.
• از طریق تکرار جملات تاکیدی مثبت، ارتباط بهتری با درونمان ایجاد کنیم.

دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.