12 فکر اتوماتیک و غیر سازنده ی ذهنت را می شناسی؟
ساده تر بگویم خطاهای فکری، همان افکار اتوماتیک و غیرسازندهی ذهن هستند که بسیاری از افکار و احساسات ما تحت تاثیر آنهاست. در نتیجه لازم است آنها را شناسایی کنیم و اختیارمان را از دست آنها خارج کنیم. انسان در برابر هر واقعه ای احساسی پیدا میکند که روی اندیشه و ادراکش تاثیر مستقیمی دارد و این اندیشه باعث بروز رفتار یا واکنشی سازنده یا غیرسازنده میشود. لازم به ذکر است که اندیشه و ادراک ما روی احساسمان هم اثر متقابل دارد. یعنی اگر بیاموزیم افکار و ادراکمان را بررسی و مشاهده کنیم میتوانیم جلوی احساس ناسالمی که ممکن است ایجاد شود را بگیریم. در این مقاله به خطاها یا افکار اتوماتیک غیر سازنده میپردازیم و آنها را شناسایی میکنیم.
۱. تفکر همه یا هیچ
افرادی که این نوع خطای فکری را دارند به مسائل صفر و صدی نگاه میکنند، فکر میکنند یک موقعیت، رفتار یا خوب است یا بد! جایی برای خاکستریها وجود ندارد. رویدادها یا افراد را به صورت کاملا خوب یا کاملا بد میبینند.”من نمیتوانم هیچ کاری را به تنهایی انجام دهم.”
۲. فاجعه آمیز کردن رویدادها
این فکر که آن چه اتفاق افتاده است، آن قدر وحشتناک و غیر قابل تحمل است که نمیتوان در برابر آن ایستادگی کرد. حادثهای کوچک را انقدر بزرگ میکنید که جنبه فاجعهآمیز پیدا میکند. “اگر از من انتقاد شود، ضایع می شوم و دیگر حرفم ارزشی برای کسی ندارد.”
۳. پیشگویی منفی آینده
آینده را پیش بینی می کند و معتقد است این پیش بینی ها درست از آب درمی آید اما مساله اینجاست که این پیش بینی ها منفی هستند و ممکن است مانعی شوند که کارها و برنامه های سازنده ی زندگی را پیش ببرد. “این کار هم فایدهای ندارد”
۴. ذهن خوانی
این کار شبیه یک بازی است، فرد تلاش دارد راجع به فکری که دیگری در موردش میکند فرضیههایی بسازد که در اکثر آنها دیگران فکرهای انتقادآمیزی در مورد وی دارند. “معلوم است که جوابش منفی است چون فکر میکند من بیعرضه هستم.”
۵. جملات باید دار
فرد متوقع از همه میخواهد مطابق میل و قوانین او رفتار کنند. این در حالی است که هر کسی برای خود نگرشها، ارزشها، استانداردها، ایدهآلها و باورهایی در ارتباط با دیگران دارد و ناچار نیست قوانین آدم های متوقع را بپذیرید. “باید به من سرویس بدهید و بسیار مودبانه رفتار کنید.”
۶. استدلال احساسی
این افراد به احساساتشان اعتقاد زیادی دارند و تصور میکنند احساسات قدرتمندشان بازتاب واقعیت موجود است. به خاطر اینکه احساس بخصوصی دارند فرض را بر این میگذارند که احساسشان درست است. در این شرایط اطلاعاتی را که با احساسشان هماهنگ نیستند را دریافت نمیکنند. “احساس میکنم دوست داشتنی نیستم، پس کسی دوستم ندارد، احساس میکنم که فردی بیارزش هستم و حتماً هم همین طور است.”
۷. اندیشه نامشخص
از کلماتی مانند هرگز یا همیشه استفاده میکنند. مثلا میگویند: “اوضاع هرگز بر وفق مرادم نیست یا همیشه کارم را خراب میکنم.” این نوع اندیشه را به موضوعات مختلف تعمیم میدهند.
۸. برچسب زدن
به دنبال پیدا کردن و اظهار ضعفهایش است و مایل است به خود برچسبهای منفی میزند و خود را در شرایط احساسی نامناسبی قرار میدهد. مثلا میگوید” من آدم بیعرضهای هستم”
۹. فیلتر ذهنی
موقعیتی است که براساس آن فرد تنها به اطلاعاتی اجازه عبور می دهد که به آن باور دارد. بنابراین اگر خود را یک شکست خورده بداند، تنها اطلاعاتی را که به ناکامی و شکست مربوط میشوند به ذهنش راه میدهد. این نوع تفکر میتواند برداشتی منفی از خود و محیط در فرد ایجاد کند. در این خطای فکری تنها اطلاعاتی که باورهای منفی ذهن را تامین میکند به ذهن خطور میکند. “باز هم نتوانستم…”
۱۰. نادیده گرفتن نقاط مثبت
کارهای مثبتی که انجام میدهند را بی اهمیت میپندارند. مانند “خوب غذا پختن که هنر نیست. این وظیفهی یک زن است.”
۱۱. آستانه تحمل پایین
کنار نیامدن با مشکلات و آستانه تحمل پایین، باعث میشود هر چیز ناراحت کنندهای، غیرقابل تحمل به نظر برسد. داشتن چنین روحیهای در فرد باعث میشود با بروز کوچکترین مشکلی در مسیر موفقیت، متوقف شود.
۱۲. شخصی سازی
خودش را مسئول رویدادهای منفی میبیند و به همین دلیل خودش را مقصر میداند و متوجه نیست که دیگران هم در بروز برخی اتفاقات نقش دارند.”همهاش تقصیر من بود که با مادر شوهرم دعوایمان شد.”
با تشکر از مطالب خوبتون.
به نکات خوبی اشاره کردید همه عالی بودند ولی
آیتم شماره ۱۰نیاز به اصلاح دارد بجای خوب نوشتین خواب.
متشکرم.
ممنون بابت دقتتون. مطلب اصلاح شد.