چطور با مهارت خوب گوش دادن، رابطه عاطفی ام را حفظ کنم؟

تا بحال برایتان پیش آمده است که حس کنید شخصی که با او صحبت می کنید اصلا به حرف های شما گوش نمیکند اما تظاهر میکند به شما گوش می دهد و گاهی هم به نشانه شنیدن صحبت شما، سری تکان می دهد… اما در نهایت چیز زیادی از صحبت شما متوجه نمی شود… یا حتی برعکس دیگران به شما می گویند چرا به حرف من گوش نمی دهی؟ چرا به حرفم توجه نمی کنی ؟ و شما درک نمی کنید که چرا فکر می کنند شما شنونده خوبی برای حرفشان نیستید… باید بگویم گوش دادن (فعال) یک مهارت مهم بخصوص در برقراری ارتباط سازنده و اثرگذار است و آموختنی و اکتسابی است.
یاد گرفتن این مهارت به ظاهر ساده به طور معجزه آسایی مشکلات ارتباطی بین افراد بخصوص شما و شریک عاطفی تان، زن و شوهرها و… رو حل میکند زیرا از بروز خیلی از سوتفاهم ها جلوگیری می کند و همین طور پیام درست را به نحوی درست منتقل می کند. این مهارت تنها نیاز به تکرار و تمرین دارد و خیلی سریع نتیجه دلخواه شما را ایجاد می کند.
همین مهارت ساده باعث اصلاح بسیاری از مشکلات ارتباطی شما می شود کافی است آن را یاد بگیرید تمرین کنید.

گوش دادن با شنیدن فرق دارد.

گوش دادن فعال یک رفتار ارادی همراه با توجه زیاد است. وقتی با جان و دل به گوینده سخن گوش می دهید: آن فرد احساس می کند برایش اهمیت قائل هستید، به شما نزدیک تر است، به خوبی او را درک می کنید و می تواند حرف دلش را بزند و براحتی خودش را بیان کند. اما اگر فقط شنونده باشید طرف مقابل از صحبت کردن با شما لذت چندانی نخواهد برد.

موانع با جان و دل گوش دادن:

  • قطع کردن ناگهانی صحبت گوینده:

    شاید تصور می نید این حرفی که می خواهید بزنید خیلی مهم و با ارزش است و حتما باید زودتر آن را به گوینده بگویید… اما واقعیت این است که این رفتار حاکی از کم طاقتی و بی فکری شخصی است که این کار را انجام می دهد.

  • آماده کردن جوابی برای گفتن:

    خیلی اوقات انقدر به چیز که خودمان می خواهیم بگوییم توجه می کنیم که متوجه بیشتر صحبت های گوینده نمی شویم و رشته کار از دستم در می رود.

  • گوش کردن به چیزی که انتظارش را داریم نه چیز یکه واقعا گفته می شود:

    این کار به سادگی می تواند سو تفاهم های زیادی در ذهن شما ایجاد کند، در واقع شما دنبال چیزی می گردید که می خواهید بشنوید نه آن چیزی که طرف مقابل در حقیقت در حال بیان آن است.

  • فکر خوانی و تمرکز روی خود:

    وقتی به صحبت های طرف مقابل گوش می کنید، به این فکر می کنید که او جز حرف هایی که می زند در مورد شما چه فکری می کند مثلا: لابد با خودش فکر می کنه انقد ساده ام که می تونه با این حرفا گولم بزنه!

  • مقایسه کردن:

    مقایسه کردن خودتان با گوینده درست زمانی که او دارد صحبت می کند! مشخص است که نمی توانید همزمان روی صحبت او و فکر خودتان تمرکز کنید.

  • خیال بافی کردن:

    در حین گوش کردن به صحبت های طرف مقابل در فکر و خیال خودتان دنبال چیز دیگری هستید.

  • نصیحت کردن:

    دلتان می خواهد وسط حرف های گوینده بپرید و چند تایی جمله که به نظر خودتان دوای دردش است بگوید و به راست هدایتش کنید.

  • انجام دادن چند کار همزمان:

    بسیار روشن است که وقتی صحبت کسی برایمان مهم باشد کارهایمان را موقت کنار می گذاریم و پای صحبتش می نشنییم در غیر این صورت بدرستی متوجه حرف های گوینده نخواهیم شد.

  • نشیده گرفتن یا بی میلی به شنیدن بخشی از صحبت:

    اینکه بین صحبت های گوینده مطالبی را انتخاب کنید و بشنوید و مطالبی که به مزاج شما خوش نیست را نشنیده بگیرید، نه تنها کار درستی نیست بلکه شما را به شنونده ی ضعیفی تبدیل می کند.

  • نداشتن تماس چشمی:

    در زمان صحبت حضوری، به صورت گوینده نگاه نکردن یا پشت کردن به گوینده، هم بی احترامی به گوینده است و هم شما بسیاری از پیام هایی که در چهره گوینده وجود دارد را از دست می دهید.

  • پیش داوری و کلیشه ای فکر کردن:

    ممکن است با کسی هم صحبت شوید که از او خوشتان نمی آید و به همین علت بدون اطلاع از موضوع صحبت وی، تمایلی به شنیدن حرف هایش از خودتان نشان ندهید. یا به دلیل داشتن باورها و کلیشه های از پیش آماده ذهنتان میل به شنیدن نگرشی متضاد آنچه از نظر شما صحیح است را از دست بدهید.

روش های فعالانه گوش دادن

  • خوب توجه کنید:

    مشخص است که گوش دادن بدون توجه ممکن نیست! برای اینکه توجه تان را نشان دهید اگر گوینده ایستاده است شما هم بیاستید، اگر به شکل خاصی نشسته است شما هم همان طور بنشینید و به بین ابروهای او نگاه کنید سعی کنید این کار را بدون جلب توجه انجام دهید که رفتارتان مصنوعی به نظر نرسد.

  • خوب نگاه کنید:

    خوب به حالت های چهره ی شخص گوینده نگاه کنید
    بنظرتان خوشحال است یا ناراحت؟
    آیا در حین صحبت اخم می کند؟
    رنگش پریده؟
    نگاهش را از شما می دزدد؟
    راحت نشسته یا معذب است؟
    به اندازه کافی به صورت شما نگاه می کند؟
    ننفس می زند یا راحت صحبت می کند؟

  • خوب گوش کنید:

    لحن کلامش چه طور است؟
    آیا کلمه یا نکته ای وجود دارد که با تاکید خاصی ادا می شود؟
    تند تند صحبت می کند یا موقع گفتن کلمات آنها را با دقت انتخاب می کند؟
    راحت صحبت می کند یا خجالتی است؟
    تکه کلام خاصی دارد؟
    تُن صدایش را بالا و پایین می کند یا یکنواخت سخن می گوید؟

  • ردیابی کنید:

    یعنی دقت کنید آیا صحبت های گوینده با حالت چهره و بدنش هماهنگی دارد؟ مثلا می گوید خسته نیستم اما چشم هایش خواب آلود و حالت بدنش در حالت استراحت است…
    آیا صحبت های گوبنده با مواردی که قبلا از او شنیده اید هم خوانی دارد مثلا: دختری که تازه با پسری آشنا شده حرف های ضد و نقیضی از او می شنود و این روی انتخاب او تاثیر گذار خواهد بود.

  • همراهی کنید:

    با گفتن کلماتی شبیه: خووب، پس اینطور، چه جالب، آها، متوجه شدم، خیلی خوبه، درسته و… او را به ادامه صحبتش دعوت کنید. بهتر است با توجه به تجربه های شخصی خودتان کشف کنید که افرادی که زیاد با آنها ارتباط دارید با شنیدن چه کلماتی بیشتر به ادامه صحبت مشتاق می شوند و سر ذوق می آیند.

  • بخواهید:

    گاهی اوقات گوینده مکث می کند، اگر دلیل مکث اتفاقات بیرونی مثل شنیدن صدایی خاص و از این قبیل نیست، به او بگویید خوب بعدش چی… یا میشه بیشتر توضیح بدی دوست دارم دقیق تر بدونم یا چیزی هست که گفتنش برات سخته یا بهم نگفتی؟

  • خلاصه کنید:

    یکی از بهترین راه هایی که نشان دهنده توجه شما به گوینده می باشد این است که خلاصه ی کوتاه از نکات مهمی که از گوینده شنیده اید برای او با همان کلماتی که خود بیان کرده است بیان کنید تا واقعا احساس کند شنیده شده است و مورد توجه قرار گرفته است

  • همدلانه سوال کنید:

    سوال کردن کلید کشف حقایق است اما هر سوالی، سوال خوبی نیست! وقتی احساس می کنید نکته ای را متوجه نشده اید و نیاز دارید نکات بیشتری بدانید به خودتان سخت نگیرید و سوال کنید یا وقتی رفتار خاصی از شریک عاطفی تان دیده اید که بنظرتان عجیب می آید آن را مخفی نکنید و خودتان را آزار ندهید پرسیدن سوال همدلانه و درست سوتفاهم ها رو به شکلی سازنده از بین خواهد برد.
    برای پرسیدن سوال همدلانه کلمه ی چطور یا چی شد را با چرا عوض کنید.
    چرا دیر آمدی!؟ (یعنی محاکمه خواهی شد) چطور دیر کردی؟ (با لحنی ملایم یعنی صرفا جهت کسب اطلاع)
    چرا منتظرم گذاشتی و بهم زنگ نزدی؟! (یعنی مشکل تو برای من اهمیتی ندارد…) چی شد نتونستی باهام تماس بگیری؟ (من نگران خودت شدم آیا مشکلی برایت پیش آمده بود؟)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *