چطور با خودم و دیگران محبت‌ آمیز رفتار کنم؟ بخش اول

خیلی از ما دوست داریم مهارت هایی رو یاد بگیریم که به وسیله انها بتونیم رابطه بهتری با دیگران و البته خودمون داشته باشیم. خیلی از ما توی محیطی بزرگ شدیم و توی خانواده ای به دنیا آمدیم که دائم مورد قضاوت و سرزنش و تنبه و چیزهای دیگه بودیم. ما یاد گرفتیم که باید دنیا رو به خوب و بد تقسیم کنیم.
یاد گرفتیم اگر گرگ نباشیم گرگ ها ما رو خواهند خورد!‌ یاد گرفتیم رنج و خشم رو در تنهایی تحمل کنیم و تا جایی که میشه با کسی ارتباط صمیمی نداشته باشیم چون ممکن بهمون آسیب بزنه. توی دنیای امروز که با وجود همه سختی ها می تونیم نیازهای زندگی مون رو تامین کنیم و زندگی مون رو جلو ببریم جای یه چیزی خیلی خالیه.
ما نیاز داریم بتونیم شادی و رنج دیگران رو حس کنیم و دیگران رو جدا از خودمون ندونیم. ما نیاز به روابط مجبت آمیز و خوشایند توی زندگی مون داریم و لازمه که یاد بگیریم چطور با محبت و دوستانه با دیگران و البته خودمون رفتار کنیم.

How to treat myself and others-lovingly

اولین قدم برای ارتبطات با محبت با دیگران و اثرگذار رفتار کردن شناسایی اشتباهاتمون در رفتارم و کلامون هست. اشتباهاتی مثل قضاوت کردن،‌ مقایسه کردن و انکار کردن مسئولیتمون در هر رابطه ای که داریم. این اشتباه ها ما رو از آدم ها و آدم ها رو از ما دور میکنه پس بیاید بررسی شون کنیم و راه کارهایی برای رفع آنها یاد بگیریم.

قضاوت کردن یکی از موانع رفتار محبت آمیز

لازمه همین الان در مورد این کلمه به تفاهم برسیم. ما نوع قضاوت داریم: قضاوت های ارزشی که در مورد اعتقادات ما راجع به زندگی هست و قضاوت های اخلاقی.

قضاوت اخلاقی، غلط یا بد دونستن چیزهایی که با ارزش های درونی ما هماهنگ نیستن. مثلا وقتی به کسی می گیم احمق در واقع اون فرد رو با توجه به تعریفی که از آدم خوب و عاقل توی ذهنمون داریم قضاوت می کنیم، اگر کسی اون ویژگی ها رو نداشته باشه اون فرد رو احمق می دونیم. یادمون نره که این معیارهای ارزشی در دوران کودکی به ما یاد داده شده. جالبه که ما هم با همین معیارها سنجیده شدیم و خیلی وقت ها به واسطه همین معیارها به خودمون هم برچسب احمق بودن زدیم.

چطور دیگران رو قضاوت می کنیم؟

ما به وسیله سرزنش کردن،‌ تحقیر،‌ اهانت،‌ انتقاد و برچسب زدن،‌ مقایسه و عیب جویی؛ دیگران و خودمون رو قضاوت می کنیم.

به خاطر چیزهایی که یاد گرفتیم و رفتارهایی که با خودمون شده در مورد زندگی و دیگران پیش داوری هایی داریم. مثلا میگیم این خوبه،‌ اون بده!

وقتی تازه با کسی آشنا می شیم با همین پیش داوری هایی که داریم اون فرد و رفتارش رو به خوب یا بد دسته بندی می کنیم برای مثال می گیم فلانی بنظر آدم خوبی میاد یا فلانی بنظر آدم خسیس و ناخن خشکی میاد. متاسفانه بر پایه همین قضاوت ها که لزوما درست نیستن با دیگران رفتار می کنیم.

لازمه بدونیم که ریشه خیلی از مسائلی که بین آدم ها و در مورد مسائلشون به وجود میاد قضاوت های نادرست و شکل های مختلف قضاوت هست.

مقایسه کردن

این هم شکل دیگه ای از قضاوت کردن هست. این روش بهترین روش برای بدبخت کردن خودمونه! کاملا تضمینی! این کار باعث میشه زندگی برامون خیلی تلخ و آزاردهنده باشه و دیگه نقاط قوت زندگی مون رو نبینیم.

چطور با قضاوت خودآزاری کنیم؟!

خیلی کار ساده ای! همین حالا یه صفحه مرورگر جدید باز کنید و سرچ کنید زیباترین زن بدون آرایش جهان یا جذاب ترین مرد ورزشکار جهان. بعد خوب صفحه ها رو بررسی کن بعد به این فکر کن که اون خانم یا آقا چه ویژگی هایی داره که شما نداری،‌ بنظر میاد زیباتره! خوش اندام تر و جذاب تره نه؟ گویا برای خلقت این آدم بخصوص هیجی کم نگذاشتن و کامل ترین بدن و صورت رو داره. اما ما چی؟ نه هم قد و هیکل اون فرد هستیم و نه زیبایی و جذابیت اون فرد رو داریم.
خوب حالا بریم سراغ باهوش ترین های دنیا خانم و آقایی که خبرهای زیادی ازشون می شنویم و ته دلمون حسرت هوش اشون رو می خوریم. و با خودمون میگیم اونوقت من ریاضی راهنمایی رو به زور کلاس تقویتی قبول شدم!

واقعیت اینکه ما به طرز ناجوانمردانه ای دائم مشغول مقایسه کردن خودمون با شخصیت،‌ موقعیت و امکانات کسی هستیم که فکر می کنیم خیلی از ما بالاتره. با این کار نا آگاهانه داریم آسیب بزرگی به عزت نفس و شخصیت خودمون می زنیم.

انکار مسئولیت دومین مانع محبت آمیز رفتار کردن

من فکر می کنم مهم ترین دلیل رشد نکردن انسان در مسیر زندگیش نپذیرفتن مسئولیت ها و تعهداتش، مشخصا در مورد خودش هست. وقتی منِ انسان مسئولیت زندگی ام رو قبول نکنم و برای رشد خودم تلاش نکنم چطور می تونم از خدا،‌ دیگران،‌ زمین و زمان انتظار داشته باشم کاری برای من و زندگی نچندان خوبم انجام بدن؟!

به عهده نگرفتن مسئولیت های زندگی رو میشه به سادگی از کلام افراد متوجه شد:

تو باعث خجالت من شدی!

تو باید حواست رو جمع کنی و مراقب من باشی!

اتاقم رو مرتب نمی کنم چون خسته ام.

صبح ها دیر بیدار میشم چون عادت ندارم زود بیدار شم و کاری انجام بدم.

مجبورم دروغ بگم چون باید بفروشم تا حقوق بگیرم.

این روزا دیگه سیگار کشیدن عادی شده منم می کشم.

شوهرم دوست نداره درس بخونم منم بخاطر اون دانشگاه مو گذاشتم کنار

تا اینجا متوجه شدیم که در ارتباط با خودمون و دیگران اشتباهاتی می کنیم. این خطاها هم به شکل کلامی و هم به شکل رفتاری ابراز می شن. در بخش دوم این مقاله می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که چطور این خطاها رو کم کنیم و در نهایت با محبت بیشتری با خودمون و دیگران رفتار کنیم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *