احساس می کنم توی ذهنم دو تکه هستم! یه بخش از من می خواد که موفق بشم و جلو برم بخش دیگه ام از کار کردن خسته است و ترجیح میده کار نکنم و همه چیز همین طوری که هست باقی بمونه. با اینکه خیلی تلاش می کنم اما به بنظر خودم اصلا موفق نیستم.

ممکن شما چیزی رو بخواهین و ممکن برای رسیدن به آن چیز توانمندی بالایی هم داشته باشید اما بهش نرسید. چرا؟
چون توانایی به معنی حرکت نیست. اینکه می تونید کاری رو انجام بدید و می خواهید انجامش بدید، به این معنی نیست که حتما انجامش می دید! مساله این هست که نمی خواهیم دست به کار بشیم و از جایی که توش هستیم و از نظر روانی برای ما امن هست خارج بشیم چون می ترسیم تصویر که از خودمون توی ذهنمون داریم خراب بشه… یا می ترسیم اگر توانمندی مون رو با چالش بکشیم و متوجه بشیم که انقدری هم که فکر می کردیم قوی نیستیم در واقع خیلی مایل به رها کردن تصویری که الان از خودمون داریم نیستیم و نمی خواهیم خطر کنیم.

تصویر شما از خودتون افکار، رفتار و سرنوشت شما رو شکل می ده و احساس ترس مسئول مراقبت از این تصویر از خود، توی ذهن شماست.

فرض کنیم می خواهید وزن کم کنید، برنامه رژیم غذایی رو گرفتید، زمان و مبلغ لازم برای رفتن به باشگاه مشخص شده، شما هم انگیزه لازم رو دارید مثلا به مراسم عروسی اقوام همسرتون دعوت هستید و براتون خیلی مهمه که خوش اندام به نظر بیاید، همه چیز محیاست اما باز هم موفق نمیشید. چه باید کرد؟

چک کنید که آیا عادت به بهانه تراشی و توجیح کردن دارید؟ مثلا ” فکر می کنم دیگه مثل قبل با اراده نیستم!”
چک کنید آیا خودتون را واقعا شایسته داشتن اندامی زیبا می دونید؟
آیا می تونید با تغییر در سبک زندگی تون کنار بیاید؟
رسیدن به این هدف، چه تاثیری روی دیگران داره؟

اگر به وزن ایده آل تون برسید اما هنوز خوشحال نباشید اشکال کار کجاست؟
اگر با وجود رسیدن به این هدف، دیگران شما رو خوش هیکل ندونن چی؟
از دست خودتون و دیگران عصبانی میشید؟

به نظر میاد بعضی از ما برای اثبات ارزشمندی مون به خودمون معتاد به کسب دستاورد و موفقیت می شیم برای اینکه بتونیم تصویر که از خودمون داریم رو تقویت کنیم. اما حاضر نیستیم برای تقویت این تصویر خطر کنیم چون تصویرمون توی ذهنمون خیلی کشنده است و بهانه آوردن و توجیح کردن یه ابزار فوق العاده برای پوشوندن ترسمون از خارج شدن از فضای امن و همیشگی ذهنمون میشه.

راه کارهای پیشنهادی خودیاری برای شما

راهکار اول:
با ترس هات مواجه شو!

از خودت بپرس اگر به فلان هدف برسم، می ترسم چه اتفاقی بیافته؟ یا اگر بعد از رسیدن به این هدف چیزی وجود داشته باشه که ازش بترسم، اون چیز، چی می تونه باشه؟ چقدر احتمال اتفاق افتادن یا مواجه شدن با این ترس وجود داره؟

راهکار دوم:
گذشته رو مرور کن!

تصویر که از خودتون دارید شبیه چه کسایی هست و کدوم ویژگی آنها رو توی خودتون می بینید؟ به نظرتون چه کسایی اثر مثبتی توی شکل گرفتن تصویرتون از خودتون داشتن و چه کسایی نداتشن؟

چطور می تونید ویژگی های منفی که از دیگران یاد گرفتید رو به چالش بکشید و به خودتون نشون بدید که می تونید فراتر از قدرتی که الان دارید عمل کنید؟

 

محصولات مرتبط پیشنهادی

برای مطالعه بیشتر در مورد عزت نفس، این محصول رو پیشنهاد می کنم: