میدونم آدم خوبیم، اما چرا کارای بدی انجام میدم؟

من خیلی مهربون و بحشنده هستم، برای دوستام وقت می زارم و گاهی وقتا کارای خودمو کنار می زارم که بهشون کمک کنم… اما یه وقتایی هم خیلی حسابگر و سرد رفتار می کنم. فکرای بدی میاد توی ذهنم و رفتارم تغییر می کنه و به نظر یه آدم دروغ گو و بدطینت میرسم… نمی دونم چرا اینجوریم؟

قبل از شروع صحبتم باید بگم همه ی ما انسان ها روزهایی بدخلقی رو داریم و این کاملا طبیعیه. همه ی ما خطاهایی می کنیم، حرف هایی می زنیم که باعث ناراحتی نزدیکانمون میشه، کارهایی می کنیم که دیگران از ما انتظارشو ندارن و معمولا بعدش ناراحت می شیم و با خودمون می گیم این چه کاری بود که من کردم… معمولا علت این واکنش ها اضطرابی هست که به نتقطه ی انفجار رسیده و نیازه که به شکلی تخلیه بشه تا کمی آروم بگیره، این واکنش ها با رفتارهای نامتعادل افراطی فرق دارن!  مثلا فقط گاهی اوقات بروز می کنن و جوری هستن که شما بعد از اون واکنش متوجه می شید که کمی از اضطرابتون کمتر شده البته اگر کاری که کردین خرابکاری محسوب نمیشه! اما نوسان دائمی در شخصیت نشون دهنده ی اینکه فرد “خود شیفته” ست.

آدم خودشیفته می تونه خوب و مهربان باش اگر خودش بخواد و براش منفعتی داشته باشه. رفتارهای فرد خودشیفته تحت تاثیر نیازهاش قرار دارن، مثلا می تونه به خوبی به دیگران کمک کنه اگر به نیازهای شخصی خودش لطمه وارد نشه! معمولا آدم خودخواه نمی دونن چرا دیگران بهشون می گن خودخواه چون تصور میکنن اگر بهترین بهترین در دنیا نباشن یکی از خوبای روزگار هستن.

روش فکری جالبی که آدم های خودشیفته و خودخواه دارند اینکه کاری رو بد می دونن که می تونن انجام بدن ولی آگاهانه انجام نمیدن و با خودشون فکر می کنن چون اون کار بخصوص رو انجام ندادم پس من خیلی آدم خوبی هستم، متاسفانه باید بگم انجام ندادن کار بخصوصی که شما فکر می کنید غلطه، به این معنی نیست که در کل آدم خوبی هستید! با یه گل که بهار نمیشه!

در موارد که شدت خودشفتگی بیشتر می شه فرد فکر می کنه باید برای بی عدالتی هایی که در حقش شده از زمین و زمان انتقام بگیره. حس میکنه خودش باید حقشو بگیره چون هیچ کس بهش اهمیت نمی ده… زندگی باهاش خوب تا نکرده و این خودشه که باید به هر قیمتی که شده بره دنبال آرزوها و خوشبختی ش.
ممکنه شما خودتو آدم دلسوز و مهربانی بدونی اما نمی تونی به طور همزمان هم به خودت و هم به نیاز های دیگران توجه کنی. بیشتر اوقات هم به نیازهای خودت توجه می کنی و فضایی برای نیاز های دیگران باقی نمی مونه. مثلا فقط وقتی متوجه بیماری یا مشکلات دیگران می شید که زندگی خودتون در شرایط آرام و بدون تنشی باشه اما وقتی خودتون مشکل دارین کلا دیگران رو فراموش می کنید و توجه و تمرکزتون فقط به خودتون و مشکلات خودتون منعطف می شه.
وقتی هایی که توی زندگی تون احساس ناکامی و شکست می کنید شروع می کنید به بد رفتاری کردن و نشون دادن واکنش های تند و زننده ای که بدون شک دیگران رو آزار می ده اما شما هیچ توجه ای به تاثیری که روی دیگران می گذارید ندارید.

راه کارهای پیشنهادی خودیاری برای شما

  • قبل از هر کاری از خودت بپرس: این کارم چه تاثیری روی دیگران داره؟ این سوال کمک می کنه تمرکز ذهنتون رو از روی فقط خودتون بردارید و کمی هم به فکر دیگران باشید.
  • آیا این رفتارم نشون دهنده ی همون آدمیه که می خوام به نظر برسم و باشم؟ واقعا اگر قبل از بعضی کارا به این سوال فکر کنیم، رفتارمون خیلی تغییر می کنه.
  • می خوام چه نتیجه ای از رفتارم بگیرم؟ فراموش نکنیم که ما می تونیم در لحظه ی فکر و رفتار انتخاب های زیادی داشته باشیم، چه خوبه که بهترین گزینه رو انتخاب کنیم.
  • اگر خشم داری و می خواهی خشمت رو تخلیه کنی، مکث کن، ببین چه اتفاقی داره توی ذهنت می افته… دلیل این خشم چیه و آیا به فرد یا افرادی که الان مخاطب تو هستن مربوطه؟
  • چطور می تونی به نیاز های دیگران بیشتر توجه کنی؟ مثلا پرسیدن نظر دیگران یا تعریف و تشویق آنها و…

دوست عزیزم، تو هم می تونی سوالا تو از کارشناسان خودیاری بپرسی و پاسخ های کاربردی و عملی دریافت کنی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *