چگونه مدیریت احساسات، زندگی شما را تغییر می دهد؟

زندگی ما انسان پر است اتفاق و چالش هایی که باید از آنها بگذریم و برای گذشتن از این مسائل یاد بگیریم خویشتن‌ دار باشیم و مدیریت احساسات را بیاموزیم.

خویشتن داری یعنی کنترل خواسته های درونی و مدیریت احساسات. کسانی که مدیریت احساساتشان را بلد هستند ویژگی های برجسته ای همچون صبر زیاد، وجدان اخلاقی، عزت نفس بالا، اعتبار و ارزشمندی، توجه به حریم و حقوق دیگران و مدیریت بحران دارند. خویشتن داری سبکی از زندگی است که در آن رفتارها ناشی از خردمندی و پختگی فکر و روح است.

چرا نمی توانیم احساستمان را مدیریت کنیم؟

دلایلی زیادی هست که باعث شده قادر نباشیم بر روی احساساتمان مدیریت داشته باشیم.
به طور مثال فکر می کنیم تلاش برای موفق شدن و مدیریت زندگی در نهایت به شکست ختم می شود. چون هیچ راهی برای مدیریت احساس ها و رفتارها وجود ندارد. این کاری نیست که خودمان بتوانیم انجام بدهیم باید دیگران برایمان این کار را انجام بدهند.
گویا نیاموخته ایم که با زندگی مان چه کنیم و چطور دست از دنیای کودکی مان برداریم. خودمان هم نمی خواهیم تغییری در مسیر تحول درونی مان برداریم زیرا تصور می کنیم تغییرات زیادی لازم است. این یعنی تلاش زیاد و تلاش زیاد انرژی زیادی خواهد. ضمن اینکه می ترسیم تغییر ما باعث شود تایید و توجه اطرافیانمان را از دست بدهیم.

دلایلی دیگر برای اینکه خویشتن دار نیستیم:
  • تحت تاثیر مشکلات و شکست های زندگی قرار داریم و طاقت و تحملمان را از دست دادیم.
  • تصور می کنیم همین وضعیتی که داریم خیلی خوب است.
  • خیال می کنیم تغییراتی که برای خوشتن دار بودنمان لازم است بقدری زیادند که می ترسیم به سراغ آنها برویم.
  • از رشد و بهبود شخصیتمان نا امید هستیم.
  • از اینکه آدم خویشتن داری نیستیم آگاهی نداریم.
  • از نوع بودنمان راضی هستیم! و ترجیح می دهیم همین طور باقی بمانیم. لزوما چیز خوبی نیست.
  • تصور میکنیم اگر تغییر کنیم دیگران به ما اهمیت نخواهند داد.
  • به روش فعلی زندگی موان خیلی وابسته هستیم و سودی زیادی از نوع بودنمان می بریم پس تغییرش نمی دهیم.
  • از کنترل و مشاهده ی رفتارهامان متنفریم چون مدت زیادی توسط دیگران کنترل شدیم و این ما را می رنجاند.
  • ترجیح می دهیم به جای خودمان دیگران به رفتارمان نظارت کنند و به ما نظر بدهند.
  • نگران از دست دادن تایید و توجه دیگران هستیم.
  • از رفتار مستقل و بر اساس اراده ی خودمان می ترسیم.
  • رفتارمان باعث رنجش و آزار دیگران می شود.

 

نتایج مدیریت نکردن احساسات

  • روی مسائل و موضوعات دیگران بیشتر از موضوعات و مسائل خودمان تمرکز می کنیم.
  • دچار انواع اعتیادها و وابستگی های آسیب زا می شویم.
  • بدلیل نداشتن تعادل در زندگی و عدم مدیریت احساساتمان دچار افسردگی می شویم.
  • در مدیریت زندگی مان به دیگران وابسته می شویم.
  • در ارتباط با دیگران سردرگم می شویم.
  • عزت نفسمان کاهش پیدا می کند، زیرا نمی توانیم خود واقعی مان را زندگی کنیم.
  • تصور می کنیم نمی توانیم زندگی متعادلی داشته باشیم.
  • مورد سواستفاده ی دیگران قرار می گیریم.
  • به دلیل ضعف درونی و وابستگی به افراد، اشیا و مکان ها بسختی از آنها جدا می شویم.
  • مدیریت روابط احساسی برایمان مشکل خواهد بود.
  • دچار کمال گرایی و ایده آل طلبی می شویم. هیچ چیز ما را راضی نخواهد کرد.
  • دچار احساس درماندگی و ناتوانی در تصمیم گیری می شویم.
  • واکنش های ما نسبت به مسائل غیرمتعادل و معمولا بیش از حد می شود.
  • در دام احساس درماندگي می افتیم و خود را مجاب می کنیم که توانايي مراقبت از خود را نداشته و بنابراين کنترل زندگی را از دست می دهیم.

لازم است بیاموزیم چطور خویشتن دار باشیم. در کنار خویشتن داری، رفتار مقتدرانه باعث افزایش محبوبیت ما و همین طور اثرگذاری ما در زندگی خودمان و دیگران می شود.

 

اثرات شگفت انگیز مدیریت احساسات در زندگی ما:

  • یاد می گیریم که تنها خودمان مسئول تغییر و بهبود زندگی مان هستیم.
  • تنها چیزی که می توانیم آن را مدیریت کنیم خودمان هستیم.
  • بسیاری از رفتارهای ناپسند، عادت های غیرسازنده و هرآنچه که با آن به خود و دیگران آسیب می زنیم را مهار می کند.
  • به ما احساس تسلط بر خود، استقلال و شایستگی می دهد.
  • کمک می کند روابط مان را در حالت متعادلی نگه داریم و وابسته نباشیم.
  • به کمک خویشتن داری زیاده روی های زندگی مان را مدیریت می کنیم و اعتدال در زندگی مان ایجاد می شود.
  • توجه و تمرکز به درون، میزان اشتباهات ما در واکنش به مسائل را کم می کند.
  • درک درست تری از احساسات و رفتارهایمان خواهیم داشت.
  • قدرت تصمیم گیریمان بالا می برد، در نتیجه نیازی به دخالت دادن دیگران در تصمیم هایمان نخواهیم داشت.
  • دست از کمال گرایی، انفعال و هرآنچه که به ما آسیب میزند برمی داریم.
  • توانایی حل مساله و مدیریت بحران در ما افزایش پیدا می کند.
  • نتایج ما در زندگی بیشتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
  • به ما این قدرت و توانایی را می دهد که سرنوشت و اقبال خودمان را خودمان بسازیم.
  • با خویشتن داری بدون وابسته بودن به دیگران به موفقیت می رسیم.
  • بعضی عادت های غیرسازنده مان را تغییر می دهد.

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *